سوز نیو اشک قلم
مرداب از رود پرسید تو چرا زلالی... رود گفت من گذشتم .. تو نیز بگذر...
درباره وبلاگ


هرکجامحرم شدی چشم از خیانت بازدارکه محرم تا مجرم یک نقطه فاصله دارد

پيوندها
ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
آهنگ
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غزال دشت هات ای وطنم ایران و آدرس babandam.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 68
بازدید کل : 92361
تعداد مطالب : 155
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نويسندگان
ح صالحی ک

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 23:45 :: نويسنده : ح صالحی ک

تنهایی و دلتنگی.

 

گوشه نــدارد که یـکـــ گوشه اش بنشینمـــ

و نفسی تــازه کنمـــ ...

گــرد گــرد استـــ

این زمین..

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : ح صالحی ک

  عکس های عاشقانه  - Bitrin.com

کجایی ؟

 


"یک کلمه نیست،خیلی معنی داره

 


گاهی...

 


کجایی یعنی چرا سراغم نمییای

 


؟چی کار میکنی؟


چرا نیستی؟دلم تنـــــــــــگ شده

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 23:9 :: نويسنده : ح صالحی ک
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد، زیرا با وجود این که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد.

دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟

معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.

دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.

معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟

دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 23:4 :: نويسنده : ح صالحی ک

دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت

نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت

دلداده اش را “  با او چنین گفته بود :

« اگر روزی قادر به دیدن باشم حتی اگر فقط برای

یک لحظه بتوانم دنیا را ببینم عروس تو و رویاهای تو خواهم شد »

و چنین شد که آمد آن روزی که یک نفر پیدا شد

که حاضر شود چشمهای خودش را به دختر نابینا بدهد

و دختر آسمان را دید و زمین را ، رودخانه ها و درختها را

آدمیان و پرنده ها را و نفرت از روانش رخت بر بست

دلداده به دیدنش آمد و یاد آورد وعده دیرینش شد :

« بیا و با من عروسی کن ببین که سالهای سال منتظرت مانده ام »

دختر برخود بلرزید و به زمزمه با خود گفت :

« این چه بخت شومی است که مرا رها نمی کند ؟ »

دلداده اش هم نابینا بود

و دختر قاطعانه جواب داد : قادر به همسری با او نیست

دلداده رو به دیگر سو کرد که دختر اشکهایش را نبیند

و در حالی که از او دور می شد گفت

« پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشی . . .»

 

دوستان خوبم :

هستند کسانی که  فقط به آن اندازه که به شما احتیاج دارند

به شما احترام میگذارند ، و چه سخت است . . .

باخت زندگی ، باخت عشق . . .

به خاطر . . . ؟

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 1:46 :: نويسنده : ح صالحی ک

 

 درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست 

 

تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف . . .

عکس تصویر تصاویر پیچک ، بهاربیست Www.bahar22.com

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : ح صالحی ک
 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 1:40 :: نويسنده : ح صالحی ک
کبریتـهای سـوخته هـــم ،

روزی درختــهای شـادابی بـوده اند..

 

مثل مـا ،

 

که روزگـاری

 

می خنـدیدیـم

 

قبـل از اینـکه عـشق روشنـمان کنـد

 


 

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : ح صالحی ک

 
شنبه 10 خرداد 1393برچسب:, :: 1:10 :: نويسنده : ح صالحی ک

من به روزگار میخندم و روزگار به من....

من میخندم و میگم نمیتونی از پا درم بیاری...

بلندتر میخنده و میگه: از غم تو چشات معلومه...

 

 
شنبه 9 خرداد 1393برچسب:, :: 23:59 :: نويسنده : ح صالحی ک

گاهی پروانه ها هم اشتباه عاشق می شوند

به جای شمع گرد چراغ های بی احساس خیابان می میرن

 
چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : ح صالحی ک

http://ap2.persianfun.info/img/92/2/Namayeshe%20Ehsas%2012/4.jpg


خاکستر گفت :

آتش را می بخشم

ولی تبــر را هرگز/////////////منم بخشیدمت          ولی سرنوشت را هرگز     

 
چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, :: 1:32 :: نويسنده : ح صالحی ک

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

… نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت

… ولی بسیار مشتاقم

… که از خاک گلویم سوتکی سازد

… گلوم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

… تا که پی در پی دم گرم خویش را بر گلویم سخت بفشارد

…. و سراب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

… تا بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را 

 تصاویر عاشقانه
 
چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : ح صالحی ک

اگر حق با شماست، به خشمگین شدن نیازی نیست؛ و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!

صبوری با خانواده عشق است،
صبوری با دیگران احترام است،
صبوری با خود اعتماد به نفس است و
صبوری در راه خدا، ایمان است.

اندیشیدن به گذشته اندوه، و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛ به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.

در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛ زیرا هر آنچه زیباست، همیشه خوب نمی ماند؛ اما آنچه خوب است، همیشه زیباست.

 
چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, :: 1:4 :: نويسنده : ح صالحی ک

[/

 

 
چهار شنبه 7 خرداد 1393برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : ح صالحی ک

بلند ترین فریاد دنیا ,
اشکی است که بی صدا,
از گوشه ی چشم جاری میشود!باز هم دیدمش!
.
نه اینکه بغض کنم,
نه!!
فقط ...

از دور ،
هزار سال پیر شدم...

 
چهار شنبه 6 خرداد 1393برچسب:, :: 23:56 :: نويسنده : ح صالحی ک
   
   
کاش ماه ،
همیشه پشت ابر بماند
نمی خواهم بدانم ،
شب مهتاب ،
بی من چه می کنی . . .